حافظ

 

O beautiful wine-bearer, bring forth the cup and put it to my lips
Path of love seemed easy at first, what came was many hardships
With its perfume, the morning breeze unlocks those beautiful locks
The curl of those dark ringlets, many hearts to shreds strips
In the house of my Beloved, how can I enjoy the feast
Since the church bells call the call that for pilgrimage equips
With wine color your robe, one of the old Magi’s best tips
Trust in this traveler’s tips, who knows of many paths and trips
The dark midnight, fearful waves, and the tempestuous whirlpool
How can he know of our state, while ports house his unladen ships
I followed my own path of love, and now I am in bad repute
How can a secret remain veiled, if from every tongue it drips
If His presence you seek, Hafiz, then why yourself eclipse
Stick to the One you know, let go of imaginary trips

 

 

الا یا ایها الـساقی ادر کاسا و ناولـها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها
بـه بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگـشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افـتاد در دل‌ها
مرا در منزل جانان چه امـن عیش چون هر دم
جرس فریاد می‌دارد که بربندید مـحـمـل‌ها
بـه می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
کـه سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها
شـب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کـجا دانـند حال ما سبکـباران ساحـل‌ها
همـه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
نـهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل‌ها
حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ
مـتی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملـها

مـــــنـــــــــــبــــــــــــــــــــع

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد